فهرمان ملی دادشاه بلوچ

دادشاه بلوچ اسطوره استکبار ستیزی جنوب شرق ایران .ازاد مردی از سرزمین مرزداران قانع وجوانمرد (بلوچستان)شهر فنوج

فهرمان ملی دادشاه بلوچ

دادشاه بلوچ اسطوره استکبار ستیزی جنوب شرق ایران .ازاد مردی از سرزمین مرزداران قانع وجوانمرد (بلوچستان)شهر فنوج

تحفه شیرانزهى مبارک باشد

  

Wandering by DeLaRam.Dm

 

گوش اگر گوش تو وناله اگر ناله ماست
آنچه البته به جایی نرسد فریاد است!



تحفه شیرانزهى مبارک باشد

بیا که قصر امل سخت سست بنیاد است     بیار باده که بنیاد عمر بر باد است

اخیرأ مقالاتى از طرف آقاى عبدالکریم بلوچ براى احیاء هژمونى و سیادت خان و سردار بر علیه کسانى که دست استعمار ایران و قاجار را از پهره کوتاه کردند٬ انتشار یافته است.
اولین انتقاد بر وبسایت جبهه متحد بلوچستان وارد است که مقالات بى سر و ته٬ داستان سرایى خاص کسى را که تلظ و هجى کلمات را نمیداند و مثل اینکه بیمارى آتیسم دارد٬ انتشار داده است. بیمارى آتیسم٬ نوع بیمارى است که انسان را دچار خیال پرستی , عدم توجه بعالم مادی  و وهم گرایی میکند. این بیمار مبتلا بجاى نوشتن مطالب بدون سند و مدرک بهتر است که به علاج خود توجه بکند.
کسى که از تفلظ کلمات و هجى کلمات آګاه نباشد٬ چګونه میتواند منبع معتبرى براى توشتن مطالب تاریخى باشد که سرنوشت بلوچها را رقم بزند. کسى که از تلفظ کلمات آګاهى نداشته باشد طبیعتأ از
درست و غلط بودن مطالب تاریخ نیز اطلاعى ندارد و درست و یا غلط بودن حوادث تاریخ براى چنین شخصى اهمیتى ندارد٬ بلکه آنچه مهم است٬ ارضاء کردن توهمات خود درعالم بى خبرى از تاریخ است.

کسى که خود اذعان میدارد که سواد ندارد چګونه میتواند منبع معتبرى براى نوشتن تاریخ بلوچ باشد٬ مګر اقبال ما بلوچها به بى سوادى و بى اعتبارى تاریخ ما ګره خورده است؟  چرا ملتى با غرور تاریخى ګرفتار شخصى با توهمات تاریخى شود؟
این جناب چنان ګرفتار توهم ارتقاء اجداد خود شده است که٬ آنهایى را که کسى در بلوچستان بوده اند٬ مقام و منصبى و قدرتى داشته اند٬ را پدر زن٬ برادر زن سعید خان ها و شیرانزهى ها میکند و یا مادر بهرام خان را خواهر مهراب خان ها و حسین خان ها میکند٬ و یا ازدواج خیالى براى پیوند به أنهایى که قدرتى داشته اند را براى شیرانزهى ها درست میکند.  
نسبت به آنهایى که هژمونى شیرانزهى ها را قبول نکرده اند٬ داستانهاى خیالى میتراشد که تحقیر شان کند.
شاهکار سردار محمد على خان نارویى
در سالهاى 1257-1259 هجرى٬ سردار محمد على خان نارویى براى نجات جان خود و زنده ماندن و براى ګرفتن منصب از دولت قاجار ایران بعد از همکارى با آقاخان محلاتى٬ نعداد 4000 بلوچ پهره و بمپور را به عنوان غرامت به والى کرمان و حبیب اﷲ خان شاهسون بخشید٬ ولى دولت قاجار ایران٬ هیچ منصبى به سردار محمد على خان نارویى نداد و پسران و نوه هاى او نیز از مناصب و مقام دولتى بر کنار شدند٬ ولى 4000 بلوچ پهره و بمپور٬ به بردګى ایرانیان در ولایات یزد٬ اصفهان٬ تهران و شیراز در آمدند. فرزندان 4000 خانواده بلوچ پهره پدران خودرا از دست دادند٬ 4000 زن بلوچ پهره و بمپور بیوه شدند٬ و 4000 مادر بلوچ پهره و بمپور بى سرپرست شدند. نه تنها 4000 نفر به کلى
سر به نیست شدند بلکه٬ مالیاتهاى سنګین نیز بر مردم بلوچ تحمیل شد. در سالهاى بعد از آن سردار حسین خان نارویى به همین روش ادامه داد و براى نجات جان خود٬ اقدام به فرستادن کله هاى جدا شده بلوچها از تنشان به عنوان هدیه براى حبیب اﷲ خان شاهسون کرد که این اقدام نا جوانمردانه
بدست والى بعدى کرمان متوقف شد. این تنها شمه اى از شجاعت و دلاوریهاى سرداران شجاع
شیرانزهى است که مقالات آقاى عبدالکریم بلوچ سعى در قهرمان کردن آنها در بلوچستان دارند.
مقاومت قهرمانانه مردم پهره و بمپور بر علیه مهاجمان قجر٬ با خیانت سردار محمد على خان نارویى
مواجه شد و به بدترین وجهى سرکوب شد که نتیجه آن بى خانمان شدن ده ها هزار بلوچ شد.
بعد از خیانت سردار محمد على خان شیرانزهى به بلوچهاى بمپور٬ قدرت قجر در پهره استحکام یافت و به مدت 45 سال ادامه یافت. بعد از خیانت محمد على خان شیرانزهى٬ حکومت قاجار
اقدام به ساختن مستحکم ترین قلعه بلوچستان در پهره نمود و قشون خودرا در این قلعه که بنام قلعه ناصرى شهرت یافت٬ اسکان داد و به سرکوب آزادیخواهان بلوچ از همین قلعه ادامه داد.
حالا چګونه است که یک خائن به بلوچ و مردم پهره٬ به یکباره٬ قهرمان بلوچ قرار داده میشود بدون آنکه سابقه خیانت او به بلوچ معرفى شود. طایفه شیرانزهى که پایبند حتى قول و قرار هاى خود نبوده اند و همیشه مشغول معامله و معاوضه بلوچ٬ املاک و احشام بلوچ براى تحکیم موقعیت خود با دولت قاجار و پهلوى بوده اند٬ چرا قهرمان بلوچ معرفى شوند٬ خیانت که قهرمانى نیست. احیاى حکومت طایفه شیرانزهى بر بلوچ مبارک باشد.

سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت      آتشى بود در این سینه که کاشانه بسوخت

تحسین بلوچ 

نظرات شما عزیزان در مورد خوانین جنایتکار

 
 
نویسنده: رازگو بلوچ

اقای عبدالکریم عزیز. دانش امروز دقیقا برعکس حرف شما را می زند. می گوید: تاریخ نویس باید ایدئولوژی و پیش فرض نداشته باشد در تحقیقاتش. حتی دقیقا می گوید که محقق باشد "شکاک" باشد. شکاکیت علمی یکی از 4 الزامات تحقیق اند.
ادامه مطلب ...

سلام خدمت نویسنده محترم
بحث های که راه اندازی می شود من فکر میکنم زیاد جالب نیستند در مورد تاریخ بعضی افراد دروغ می گویند ولی اگر تاریخ را بررسی کنیم همه جا نوشتار ها متفاوتند نباید حساسیت نشان داد. موضوع
داد شاه سال۱۳۳۶شمسی به اتمام رسیده هنوز بعضی از همراهان دادشاه زنده و سالم هستند یک دو نفر از آنها من اسم میبرم می توانید ملاقات کنیدمثلا وشدل جلال شاه که محل سکونت شان روستای عثمان آباد سفید کوه بنت میباشد یا نورخاتون خواهر دادشاه زن حماسه تاریخ دادشاه که در دن کلمان نزدیک روستای رودگلندام بخش بنت مینشیند. زمانی که دادشاه به ملاقات سردار مهیم خان می رود دادشاه تنها بوده ولی در فاصله ای نزدیک برادر خودش را قرار می دهد و با سردار قرار میگذاردکه همراه خودش فرستاده شاه را بیاورد حالا سردار یک بنده خدا را که فارس بوده بعنوان سرهنگ ژاندار مه سرهنگ بوده یا نبوده بقول افراد زمان(وقت) شوفری بوده .

ادامه مطلب ...

برای بحث تاریخ تحقیق حضور یا اسند مستند مهم است

 

 سلام خدمت نویسنده محترم
بعث های که راه اندازی می شود من فکر میکنم زیاد جالب نیستند در مورد تاریخ بعضی افراد دروغ می گویند ولی اگر تاریخ را بررسی کنیم همه جا نویشار ها متفاوتند نباید حساسیت نشان داد. موضوع
داد شاه سال۱۳۳۶شمسی به اتمام رسیده هنوز بعضی از همراهان دادشاه زنده و سالم هستند یک دو نفر از آنها من اسم میبرم می توانید ملاقات منید مثلا وشدل جلال شاه یا نورخاتون خواهر دادشاه زن هماسه تاریخ دادشاه. زمان دادشاه به ملاقات سردار مهیم خان می رود دادشاه تنها بوده ولی فاصله نزدیک برادر خودش قرار می دهد و با سردار قرار میراد که همراه خودش فرستاده شاه را بیاورد حالا سردار یک بنده خدا را که فارس بوده بعنوان سرهنگ ژاندار مه سرهنگ بوده یا نبوده بقول افراد زمان(وقت) شوفری بوده .

ادامه مطلب ...

ننگ با رنگ پاک نمی شود !

ننگ با رنگ پاک نمی شود !

خلاصه ای از بیوگرافی دادشاه از طرف شخصی بنام عبدالکریم بلوچ که در نام واقعی وی شک است نوشته شده .وی به خیال خام خویش اشتهارو محبوبیت دادشاه را زیر سئوال برده است ، غافل از اینکه محققین بسیاری در مورد شورش دادشاه از مردم بومی منطقه تحقیقات مستندی کرده اند ، از جمله دکتر عظیم شه بخش که تز پایان نامه فوق لیسانس خود را با سند ومدرک در مورد طغیان وی به صورت کتابی در آورده که یکی از منابع مؤثق تحقیقی در زمان حاضر می باشد.

ادامه مطلب ...

ماجرای دادشاه:

ماجرای دادشاه: "خان" ولی نعمت و" تفنگچی" آن هر دو از تحصیلکردگان بیزارند

اخیرا مقاله هایی توسط آقایان عبدالکریم بلوچ و پیام امید در باره وقایع جریان دادشاه در سایتهای الکترونیکی انتشار یافته است.هدف آقای ع. بلوچ ظاهرا نقل چگونگی جریان دادشاه ازدیدگاه قشری و قبیله ای خود بوده است. در عین حال مقاله را با حمله به تحصیلکردگان بلوچ شروع می نماید و هم با سرزنش و با این گفته که "اگر واقعا دکتر هستید باید آستینها را بالا زده و اسلحه بدوش به بلوچستان بروید" پایان می دهد. مخالفت آقای ع. بلوچ با قشر تحصیلکرده و روشنفکر بلوچ به اینجا ختم نمی شود.

ادامه مطلب ...

دادشاه پایان دوران سنتی شورش و یاغیگری است.

 

 دادشاه پایان دوران سنتی شورش و یاغیگری است.
دادشاه به مهیم خان لاشاری احترام می‌گذاشت و به همین جهت مهیم خان به او پیغام داد که از شاه برای تو و همراهانت تأمین گرفته ام، از کوه پایین بیا و با نماینده ارتش که همراه من است، مذاکره کن. دادشاه پذیرفت. (می‌گویند عیسی خان هم قسم قران خورده که دادشاه بیا در امان هستی...اما من در این مورد اطلاع ندارم...)

ادامه مطلب ...

طغیـان دادشـاه در بـلوچسـتان


طغیـان دادشـاه در بـلوچسـتان

نویسنده:سمیه خانی پور

یکی از مهم‌ترین مسائلی که در بلوچستان در عصر پهلوی رخ داد طغیان دادشاه است. با به قدرت رسیدن رضا شاه و ایجاد اصل سیاست تمرکزگرایی، دولت مرکزی با ملوک‌الطوایفی به مبارزه برخاست و توانست در سال ١٣٠٧ ﻫ. ش. بر بلوچستان حاکمیت بیابد. اما ناتوانی دولت در سروسامان دادن به امور ایلات و ولایات موجب نابسامانی اوضاع بلوچستان گردید. سرداران و خوانین قدرت مطلقه محسوب می شدند و دائما برای حفظ منافع خود با هم درگیر بودند. نتیجۀ آن تشکیل دو اتحادیه مخالف از سرداران و خوانین در برابر هم بود. این وضعیت منجر به واکنش دادشاه علیه وضع موجود شد.

ادامه مطلب ...

شعر دادشاه اثر مولانا عبداله روانبد پیشینی

شعر دادشاه اثر مولانا عبداله روانبد پیشینی

جی مکران مام یلان
باتی مدام عیش و گلان
هنچو که صد برگین گلان
گون ناز و کهیب و گنگلان
پروا مبات تَی بلبلان

ادامه مطلب ...

قهرمانان شناسنامه یک ملت هستند

قهرمانان شناسنامه یک ملت هستند

ماریا دختر کوهستان

دادشاه یا میر دادشاه، یک زمیندار کوچک و کشاورز روستایی بلوچ، ساکن در منطقهٔ کوهستانی (سفید کوه) واقع در مرکز بلوچستان بود، که در اوایل دهه ۵۰ میلادی (اواسط دهه سی خورشیدی)، علیه دولت مرکزی ایران، سر به طغیان گذاشت. وی که برخی او را دادشاه سفیدکوهی، و از منطقه سفیدکوه واقع در مکران بلوچستان دانسته‌اند، از اعضای قبیله شیرانی محسوب می‌شد و برخی علت طغیان او را، تعدی و ستمی دانسته‌اند که از جانب خوانین محلی به وی و خاندان و قبیله اش روا داشته شده بود و بدین دلیل معتقدند که همین موضوع، در کنار حمایت حکومت پهلوی از خوانین محلی، به طغیان وی، سمت و سوی ضد رژیمی داده‌است.

ادامه مطلب ...

دادشاه‌: شهید و قهرمان‌ ملی‌ بلوچ

دادشاه‌: شهید و قهرمان‌ ملی‌ بلوچ

دکتر محمد حسن حسین بُر

دادشاه‌ در ناحیه‌ی‌ کوهستانی‌ اهوران‌ در مرکز بلوچستان‌ که‌ خود در آنجا روستایی‌ زمیندار کوچکی‌ بود در اوایل‌ سالهای‌ 1950 پرچم‌ طغیان‌ برافراشت‌.
گزارش‌های‌ مردمی‌ علت‌ شورش‌ او را تعدی‌ و دست‌اندازی‌ مأموران‌ و ژاندارمهای‌ «قجر» در زندگی‌ روزمره‌ی‌ همولایتی‌های‌ او، اخذ مالیات‌ها و گرفتن‌ رشوه‌های‌ هنگفت‌ از روستاییان‌ مفلوک‌ ولایت‌ او و بیحرمتی‌ به‌ آداب‌ و رسوم‌ و حیثیت‌ قوم‌ بلوچ‌ می‌دانند. برعکس‌، مقامات‌ دولتی‌ او و یارانش‌ را «گروهی‌ اوباش‌ و راهزن‌» توصیف‌ می‌کنند. درواقع‌، کلمه‌ی‌ «یاغی» که‌ در مورد دادشاه‌ و دیگر شورشیان‌ به‌ کار می‌رفت‌، نمونه‌ی‌ کلاسیکی‌ است‌ در نمایاندن‌ تفاوت‌ دیدگاه‌های‌ دو طرف‌. در زبان‌ بلوچی‌ این‌ کلمه‌ معنای ‌تحسین‌آمیزی‌ در خصوص‌ کسانی‌ دارد که‌ مسلحانه‌ در برابر «قجرها» قد علم‌ می‌کنند، حال‌ آن‌ که‌ در فارسی‌ معادل‌ راهزنی‌ و سرکشی‌ است‌ و در مورد کسانی‌ به‌ کار می‌رود که‌ به‌خاطر ایستادگی‌ در برابر اقتدار شاه‌ شایسته‌ی‌ تحقیر و سرکوب‌اند.

ادامه مطلب ...